نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
2 استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Those who are in the science world are always thinking of establishing an intellectual system. The intellectual system of Jafari Langarudi is founded based on his more than 80-year experience in research, writing, judgment, and teaching law at the university. He is one of the academic and legal characters trying to redesign and reconstruct the legal system of Iran. He began from monotheism lecture and reached the philosophical principles of law writing more than 50 scientific works. When he was abroad, his age and distance from academic tasks could not stop him from publishing works related to the "philosophy of Islam culture" and "survival secret of Iran". Professor Jafari Langarudi tried to complete the legal system of Iran by publishing about 100 scientific books. He designed a legal system in which some concepts and components including "rationality", "looking o the future", "comprehensiveness", "justice-seeking", and "legal ijtihad" are highly interconnected.
کلیدواژهها [English]
مقدمه:
در انحطاط یا پیشرفت هر کشوری عوامل بسیاری دخیل هستند که مطالعة نظاممند هریک از این عوامل ما را در شناخت موقعیت خویش بهتر یاری میکند. یکی از عوامل تأثیرگذار در توسعه و پیشرفت هر کشوری نظام حقوقی منسجم و کارآمد است. مهمترین فایدة نظام حقوقی منسجم این است که بسترها، زمینهها و عملکرد دولتها، نظریه پردازان و قانونگذاران را مورد توجه و تحلیل قرار میدهد و با توجه به مقتضیات و اوضاع و احوال هر عصر و دورهای شیوة درست داوری، اجرا و تفسیر قوانین را میآموزد و از این طریق مسیر روشنی را پیشرو میگذارد.
میتوان با طراحی صحیح نظام حقوقی و تحلیل دقیق یک نظام فکری، قواعدی را به دست آورد و آنها را به اقتضای زمانه در راستای کارآمدی نظام حقوقی به کار بست و نتایج آنها را برای آیندگان هم تعمیم داد و دانش حقوق را که روی پدیدههای روابط اجتماعی کار میکند غنای بیشتری بخشید و در تبیین چگونگی شکلگیری قوانین و نشو و نمو آن و تحولات آن از دادههای آن قواعد حاکم بر نظام حقوقی بهره جست.
استاد جعفری لنگرودی با خلق نزدیک به یکصد اثر علمی در حوزة دانش حقوق و مبانی مرتبط با آن، برای ساختن طرحی که در اندیشة منظومهای خود از آن برخوردار است، گوی سبقت را از همگان ربوده است و در این راستا چه در ایام حضور در وطن و چه در دوران «هجر» و «غربت» از قلم زدن و ارائة مبانی و ساختار نظام فکری خویش آنی توقف نکرده است. آثار وزین و فاخر وی حکایت از یک نظام عمیق فکری در حوزه حقوق و مبانی آن دارد. او تاریخ معتزله را بهانه قرار میدهد تا جایگاه «عقل» را در سامانة نظام حقوقی ایران مشخص نماید و برای باروری آن در مسیر استنباط حقوقی ابزارهای نوینی را پیشرو مینهد، همانسان که موضوعشناسی و تبیین احکام مسائل حقوقی را مستمسکی قرار میدهد تا «نقل» را به فراخور مباحث به بهترین وجه نشان دهد و مهمتر از همه اینکه از تبیین جایگاه عقل و نقل در استنباط احکام حقوقی، از نوآوری نمیهراسد. بر این اساس میتوان ادعا نمود که استاد جعفری لنگرودی با توجه به حجم آثار و عمق علمی، در عرصة دانش حقوقی ایران به تنهایی یک شخصیتی است که بیآنکه از خزائن دولتی بهرهای ببرد، دستاوردهای مهمی را برای نظام حقوقی ایران به ارمغان آورده است.
نکتة مهمی که این نوشتار در پی آن است، اینکه مؤلفهها و عناصر نظامسازی حقوقی استاد جعفری لنگرودی کدامند و او در طراحی نظام حقوقی خویش بر کدامین اصول و مبانی تکیه دارد؟
این نوشتار با فرض اینکه تمامی آثار او از یک ایده و نظام واحد حکایت دارند با روش توصیفی- استنادی بهدنبال معرفی اهم مؤلفههای حاکم بر نظام حقوقی استاد جعفری لنگرودی میباشد که در ادامه به برخی از مهمترین اصول و مؤلفهها که در طراحی و ساخت نظام حقوقی مندرج در آثار استاد نمود بیشتری دارند پرداخته میشود.
1- ابتنا بر مبانی تاریخی
استاد جعفری لنگرودی برای طراحی نظام حقوقی و تفسیر قوانین حقوقی، توجه به مبانی تاریخی حقوق را امری ضروری میداند و تأثیر تاریخ حقوق بر شکلگیری نظام حقوقی حاکم را از جمله موضوعاتی میداند که نیازی به بیان آن نیست. چرا که پژوهشگر حقوق میخواهد با بصیرت کامل برنامة سودمندی برای ملت و کشور خود تنظیم و به این وسیله تقدم، ترقی و سعادت آنان را پیشبینی نماید.
روشن شدن جلوههای حقوق گذشته و دلایل پیروزیها و ناکامیابیهای آن میتواند درسی باشد برای اندیشهوران و حکومتگران و همة علاقمندان به حقوق امروز، تا راه آینده را روشن نگه دارند و از عوامل پیروزی، متناسب با مقتضیات روزگار خود استقبال کنند و برای پرهیز از مسائلی که موجب شکست شده است چارهای بیندیشند.
استاد جعفریلنگرودی معتقد است که «اولین سنگ بنای شخصیت هر ملت از زوایای تاریخ آن استخراج میشود و در میان رشتههای مختلف تاریخ، تاریخ حقوق یک ملت والاترین مقام را داراست زیرا قسمت اعظم ضرورتهای زندگی اجتماعی در فصول قانونی، مقامی را اشغال کردهاند، داشتن تصور درست از زندگی اقوام و ملتها بدون ادراک وضع حیات قضائی آنان امکان ندارد. تاریخی که بدون منظور داشتن اصول مشخصاتزندگی قضائی ملل نوشته شود چیزی جز یکمشت مفاهیم تجرید شده نیست[1]»
از منظر استاد جعفری لنگرودی دورة «انقراص ساسانیان تا مشروطه» مهمترین، طولانیترین و غنیترین دوره از دورههای تاریخ حقوق ما است. در این چهارده قرن یک حقوق ورزیده و وسیع به روابط قضائی و ملل مشابه حکومت نمود... فکر ایرانی در ذخایر حقوق اسلامی اصالتاً سهیم است و از چنین ذخایر عظیم گذشتن خطا است.[2]
او در فایده و ثمرة مترتب بر توجه به مبانی تاریخی حقوق به ویژه حقوق دورة وسطی (ساسانیان تا مشروطه) معتقدند که هرگاه سابقه و لاحقة آن دوره را منظور بداریم، این امر تحول حقوق ما را نشان میدهد. بنابراین؛ در مسیر تحول حقوق ملت ما، دورة وسطی قرار دارد و ما از مطالعة آن ناگزیریم.[3]
2- نگاه به آینده
علیرغم اهمیت زایدالوصفی که استاد جعفری لنگرودی برای تاریخ حقوق قائل است و نظام حقوقی گذشته را با تحلیلی دقیق و موشکافانه ارائه میکند، اما هیچوقت دچار آفت و آسیب «ماندن در تاریخ» نمیشود و معتقد است که «گذشته برای من وسیله بود نه هدف، طریقیت داشت نه موضوعیت[4]».
از نظر استاد جعفری لنگرودی، هرچند عبرتآموزی به عنوان مهمترین فایدة تاریخ حقوق معرفی میگردد و تاریخ حقوق، به عنوان چراغ راه آینده تلقی میشود، لکن از نظر او میتوان فواید مطالعات تاریخ حقوق را عامتر نگریست و مواردی چون؛ نگاه به واقعیتها، پیشبینی آینده، تفاهم و هم گرائی جهانی، طراحی نظام حقوقی، نگاه به آینده و آیندهپژوهی را به عنوان دغدغههای پژوهشگر حقوق برشمرد. لذا شناخت فرهنگ، تمدن و پیشبینی آینده برای وضع قوانین مطلوب و مفید با در نظر گرفتن واقعیتها و جریانهای واقعی، یکی از مهمترین مؤلفههای قابل مشاهده در منظومة فکری استاد جعفری لنگرودی میباشد. وی در این خصوص معتقد است که در مواردی برای دستیابی به اهداف بالاتر باید از یک جبر علمی پیروی کرد و از میزان نگرشهای صرفاً تاریخی حقوق به مقدار معقول فرو کاست و از جریانهای واقعی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد نیز درس گرفت.[5]
بر این اساس، وی در جمعِ میان نگاه تاریخی و آیندهپژوهی و ایجاد تعادل میان واقعیتها، هستها و بایدها به نوآوریهایی دست میزند که آنها را تحت عنوان «ویژهکاریها» میتوان در آثار علمی و اندیشهای او ملاحظه کرد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
الف- به کار بستن روش تطبیقی در طراحی نظام حقوقی
ب- تحقیق در پدیدههای حقوق از راه شناسایی و گردآوری عناصر سازنده هر پدیدة حقوقی
ج- ارائة تعریف و معرفی پدیدههای حقوقی
د- مقایسه و سنجش میان پدیدهها
ه- نخستآوریها: یعنی مباحثی که از سیستمهای حقوقی دیگر برای نخستین بار به زبان فارسی برگردانده میشود و در تولید ادبیات حقوق ایران ایفای نقش مینماید.[6]
3- اصالت حقوق اسلامی
یکی از مهمترین و شاید شاخصترین مؤلفة منظومه فکری و اندیشهای استاد جعفری لنگرودی توجه به اصالت حقوق اسلامی میباشد که این موضوع به راحتی و بدون هیچ گونه استثنا در تمامی آثار استاد قابل ملاحظه است. تا جایی که در یکی از آثار خویش میگوید: «مهمترین اختراع در حقوق و فقه؛ حکم و موضوع است... جالب این که از این گونه مطالب در هیچ دانشکدة حقوق ممالک جهان خبری نیست و در تألیفات غیر فقهی ردپایی از آن دیده نمیشود... به ظن قوی و بلکه به یقین، مدارس اسلامی در مشرق زمین آن را پدید آوردهاند و هنوز هم امتیاز آن در انحصار مستخرجههای همان مدارس است»[7] و در فرازی دیگر چنین مینویسد: «صیانت اندیشه مردمان مرز و بوم ما، مرا بر آن داشت که به بهانة حقوق تطبیقی (به حق یا به تظاهر به فضل)[8] از حقوق خارجی چیزی وام نکنم و علم عناصرشناسی را مستقل از فرهنگ خارجی پایهگذاری کنم»[9].
استاد جعفری لنگرودی معتقد است که منشأ حق، خداوند است و در قوانین موضوعه حق حاکمیت، ناشی از خداوند است[10] و سرچشمة اصلی حقوق اسلام قرآن است[11] و فطرت، اجتماع و دولت جدا از این منشأ حق نمیباشند و این چهار تا، چهار سطح از یک جسماند، چرا که فطرت آدمی بدون وجود انسان در زندگی اجتماعی و تشکیل دولت ممکن نیست و همة این چهار نظریه از یک واقعیت برمیخیزد[12]. بر این اساس، حقوق اسلام به کلی از آنچه که در عصر ما «حقوق لائیک» خوانده میشود به دور است که آن در قید شرع نیست و سخن آن، از نوع دیگر است.[13] در حقوق اسلام، در هم بودن مسائل ایدئولوژیک با مسائل راجع به زندگی قضائی انسان خاکی و نیز رنگهای تاریخی و عقیدهای گوناگون، شکل خاصی به این سیستم حقوقی بخشیده است و بدیهی است که اگر کسی مبانی حقوق اسلام را نداند، دید درستی از حقوق اسلام نخواهد داشت و باید حقوق اسلام را حداقل از پنج بعد مطالعه کرد:
الف- مطالعه از راه علم اصول
ب- مطالعه از راه قواعد فقه
ج- مطالعه از راه فقه
د- مطالعه از راه تاریخ فقها
ه- مطالعه از راه مکتبهای فقهی[14]
استاد جعفری لنگرودی با اعتقاد به رابطة وثیق حقوق با اخلاق و عدم تفکیک میان فقه و حقوق در نظام حقوقی اسلام، بیان میدارد که در حقوق اسلام، اخلاق کلاً وارد قلمرو فقه شده است و حقوق اسلام هیچ وقت از اخلاق جدا نیست. هدف حقوق اسلام این است که ضمن مباحث حقوقی در رابطة با زندگی قضائی، اخلاق را بین مردم استوار سازد؛ چرا که تعقیب هدفهای اخلاقی در حقوق اسلامی، بزرگترین نتایج معاش و زندگی را به دست داده است.[15]
4- عقلانیت
استاد جعفری لنگرودی با اصالت قائل شدن به حقوق اسلام و سیر در مبانی، منابع، مفاد و احکام نظام حقوقی اسلام و همزمان به منظور اجتناب از آفات این سیر و سیاحت که از آن جمله میتوان به لفظگرائی، جمود و اخباریگری اشاره داشت[16]، عقلانیت را به عنوان یکی از عناصر اساسی نظام حقوقی اسلامی به شمار آورده و برای آن جایگاهی بس والا قائل میشود. او معتقد است که «آدمی از چنگ عقل رهایی نمییابد. به حکم اجبار و نهاد خود وابسته به عقل است. فراخواندن به تعقل و کاربرد خرد را میتوان اصلی از اصول قرآن شمرد. تا آنجا که قرآن تعقل مسائل عمده را منحصراً در شأن دانایان و آگاهان دانسته است و بین عقل و علم رابطه برقرار کرده است و در حقوق اسلام، دلیل عقل را یکی از منابع چهارگانة حقوق شمردهاند و از آنجا که عقل در پارهای از قوانین، تأثیر مستقیم دارد، نیروی الزامی عقل، مشهود و روشن است و راهی برای انکار این اندیشه در دست نیست»[17].
استاد جعفری لنگرودی، عقلانیت را یک استدلال عقلی محض دانسته و معتقد است که این استدلال محض، حتی بر پایة حسن و قبح قرار ندارد و حسن و قبح در کار قانونگذاری، همان مسئله دخالت دادن مصالح و مفاسد است و قوانینی که از راه کاربرد مسئله حسن و قبح به دست میآید، جزء مستقلات عقلیه است و استدلال محض عقلی چیزی غیر از مستقلات عقلی است، مثلاً وقتی که مسئله تبعیض نژادی مطرح میشود عقل با هرگونه تبعیض نژادی و غیرنژادی به مخالفت بر میخیزد و آن را رد میکند؛ زیرا ترجیح بدون مرجح را صرفنظر از هر نوع اندیشه دیگر مانند حسن و قبح امور، محال میداند و این یک استدلال عقلی محض است که حتی بر پایة حسن و قبح نیز قرار ندارد.[18]
او معتقد است که مشکل سکوت، ابهام و اجمال قانون، فقط با قیاس حل نمیشود و در موارد سکوت قانون چارهای جز استفاده از عقل و مصلحتاندیشی و علم نیست.[19] لذا معتقد است که برای «صیانت از این ارزش کارهای بسیار صورت دادهام مانند:
- احتراز از استدلالهای لفظی
- اجتناب از موهومات
- پرهیز ازضعف تمثیل
- استقرای تام (شروع از جزئیات تا رسیدن به کلیات)
- تدوین مالم یدوّن
- اصالت تعقل»[20]
5- اجتهاد حقوقی و جامعیت
منظومه فکری استاد جعفری لنگرودی و آثار برآمده از آن و نظام حقوقی مبتنی بر آنها، محصول تجارب بالغ بر هشتاد سال تألیف، از جوانی تا پیری و حاصل تحصیل علوم حوزوی و دانشگاهی و کار قضا و تعلیم حقوق در دانشگاهها است. بهنحویکه از اوایل دهة سی شمسی، دست به گردآوری و تحقیق در اصطلاحات فقه و حقوق زده است[21] و حتی در ایام کهولت که اشتغال به علم حقوق را مناسب نمیدانست و آن را مانع مراقبت و سیر الی الله میدید اما به محض احساس تکلیف ناشی از مطالعة دورة کامل کتاب «تهذیب اللغه» هروی، مصمم به ادامة اجتهاد حقوقی میشود و با خلق تألیفات جامع، بر جامعیت نظام حقوقی خویش میافزاید. به هر حال از نظر وی، کار علم و تحقیق، زمان نمیشناسد[22] که همه اینها، عمق آثار و تحقیقات او را نمایان میسازد و اینجاست که این عبارت بر او کاملاً مصداق پیدا میکند که؛ «مردان محقق، ارکان استقلال ملتاند»[23]. به هرحال، مهمترین برآیند این همه تجارب علمی، اجتهاد حقوقی و جامعیت آثار او است.
استاد جعفری لنگرودی معتقد است، وصول به اجتهاد حقوقی که از جهاد هم دشوارتر است، مبتنی بر اصول و روشهایی است که از جمله عبارتند از:
- مطالعه در قواعد عدل و انصاف
- مطالعه در قواعد بدیهی عقل
- مطالعه در مصالح اجتماعی و فردی
- تجزیه و تحلیل عرف و عادت.[24]
و بر این اساس معتقد است که برای تحقق عدالت و اهداف نظام حقوقی، قاضی باید مجتهد باشد و به اجتهاد حقوقی برسد.[25] نیز معتقد است که باید با در نظر گرفتن «اصالت عمل» و «اصالت حکم» فاصلهها را از واقعیت کمتر کنیم[26] و ضمن اینکه به روانشناسی حقوقی تجهیز میشویم[27]، باید با دوری از تجریدگرایی[28]، در قبال فلسفه قدیم نیز موضعگیری محتاطانه داشته باشیم، چرا که آن فلسفه خیال منظم است و خیال فلسفه نامنظم[29]. او در اجتهاد حقوقی معتقد است که باید با قوة اجتهاد میان مسائل تفکیک قائل شد و مسائلی را که از فقه و حقوق نیست تفکیک نمود[30]. همچنین معتقد است در بستر اجتهاد حقوقی، نردبان فهم مسائل حقوقی، ادراک صحیح اصطلاحات آن است و هر اصطلاحی دری است به سوی هزاران مسئلة حقوقی[31] و معتقد است که از جمله آفتهای اجتهاد حقوقی، التقاط است که التقاط امری است شایع و عمری است ضایع و طرح سالم، خلاق و هنر آفرین است.[32]
استاد جعفری لنگرودی در تبیین جامعیت حقوق معتقد است که: فکر حقوق شامل دو بخش است: بخش مادة فکر و بخش صورت فکر. که برای اجتهاد در هر دو بعد و فهم صورت فکر و صورتگری فکر حقوقی باید راهحلهای حقوقی را شناخت و ضمن ترک جانبداری و التزام به بیطرفی، توانایی استنباط مطالب حقوقی را از عرف و عادت به دست آورد.[33]
او معتقد است برای تحقق جامعیت باید رنجها برد آنچنانکه «در تطبیق مفاهیم فقهی با مفاهیم حقوق جدید ایران رنج فراوان برده شد. مقایسة دو تأسیس حقوقی از دو سیستم حقوقی از کارهای دشوار است. مقایسة دو تأسیس حقوقی را بعضی تبدیل اصطلاح به اصطلاح میگویند. آشکار است که این گفته از اهل اصطلاح نیست»[34]
استاد جعفری لنگرودی برای تحقق جامعیت حقوق توجه به بسترها و مبانی حقوق را لازم میشمارد که خلق آثاری در زمینة اسلامشناسی و فلسفة فرهنگ اسلام در همین راستا است. وی در این خصوص در فرازی مینویسد: «در سکوت نیمههای شب که در این دیار[انگلستان] همه در خوابند، چراغ خانه من میسوزد و به دائرةالمعارف قرآن میاندیشم که تا گامی در راه اعتلای فرهنگ اسلام و ایران برداشته باشم هرچند که از کسی چیزی نمیگیرم... این کتاب [تاریخ معتزله] فصلی از اسلامشناسی است که همراه با مطالعات تاریخی و نگرشهای فلسفی در رابطه با علوم قرآن و تقسیر قرآن است... برای یک اسلام شناس ضرورت دارد که قرآن را بشناسد نه مانند خاورشناسی که بدون شناخت قرآن میخواهد اسلام شناس باشد».[35]
لازم به یادآوری است که وی ضمن پایبندی و التزام سخت به اجتهاد حقوقی و جامعیت آثار، در تولید آثاراز عبارت پردازیها و تفننهای ادبی پرهیز میکند. او معتقد است که در استعمال اصطلاح حقوقی نه افراط خوب است ونه تفریط. هم باید ساده نوشت هم باید با اصطلاحات این فن آشنا بود. سادهنویسی ما را از دانستن و به کار بردن اصطلاحات، بینیاز نمیکند و دانستن اصطلاحات مانع سادهنویسی نمیشود.[36]
6- عدالتخواهی
اگر عدالت و عدالتخواهی را شاه کلید مبانی و مسائل دانش و نظام حقوقی بدانیم باید اعتراف کرد که این مبنا به نحو بسیار روشن و مشخص در منظومة فکری استاد جعفری لنگرودی قابل لمس و رویت است. او معتقد است که علم حقوق، علم عدالت است و دارای قواعد و اصول بسیار وسیع است.[37]
وی با این عبارت میخواهد بگوید که عدالت تا زمانی که مبتنی بر قواعد، اصول و قوانین مشخص نباشد قابل فهم نخواهد بود و برای اینکه مانع از تمسک جاهلانه به مفهوم «عدالت» شویم باید آن را در پرتو قواعد، اصول و قوانین تفسیر کنیم و حد و مرز عدالت را با این اصول و قواعد مشخص نماییم تا مصادیق عدالت مشخص شود.
عدالت به حدی در نظام حقوقی استاد جعفری لنگرودی دارای جایگاه و اهمیت است که معتقد است که عمر گرانمایه باید صرف عدالت بشود. عدالت در عصر پیشرفت دانش، گوهر نایابی است که دست هر آفریدهای به آن نمیرسد. عدالت مرغی وحشی است که اگر از بامی برخاست به آسانی بر آن بام نخواهد نشست. عدالت روح قوانین است و اگر عدالت نباشد جسم بیجانی بیش در پیش نخواهد بود. نهایت دقت در فهم قانون، اگر منهای عدالت صورت بگیرد در حکم مومیایی کردن مردگان است.[38]
از منظر استاد جعفری لنگرودی دادرسی و عدالتپیشگی عین عبادت و پرستش خدا است تا آنجا که گفته شده: عدل ساعة خیر من عبادة سنة.
در پرتو چنین اندیشههایی است که استاد جعفری لنگرودی، احترام به مکاتب، دانش و خدمت در صلح جهانی و تفاهم ملتها را از مصادیق عدالت میشمارد. درست در همین راستا است که او در احترام به فقه اسلامی، ضمن استناد متعدد به فقه دو مکتب امامیه و جمهور، معتقد است که این دو فقه مانند دو خویشاوند هزار و چهارصد سالهاند.[39] و یا میگوید که کسی در مواجهه با اندیشه و فکر دیگری، نباید سر ناسازگاری با علم داشته باشد.[40] و نهایتاً ملتهای گوناگون از راه مبادلات عادلانه علمی میتوانند به صلح و تفاهم بینالمللی کمک کنند و فرهنگ سرزمین خود را بارور کنند.[41]
نتیجهگیری:
استاد جعفری لنگرودی با خلق نزدیک به یکصد اثر علمی فاخر در پی طراحی نظام حقوقی و نظامسازی مبتنی بر اندیشة منظومهای است. عناصری همچون حاکمیت الهی، پیوند وثیق حقوق و دین، حقوق و اخلاق، وحدت علمی، بیطرفی علمی، اجتهاد حقوقی، تفسیر حقوق در پرتو مبانی، تفاهم ملتها، جامعیت، نوآوری، پرهیز از التقاط، نگاه به آینده، عقلانیت و عدالتخواهی مؤلفههای بنیادین نظامسازی حقوقی استاد جعفری لنگرودی را تشکیل میدهند.
او با تکیه بر این مؤلفهها، در طراحی نظام حقوقی، خویش را رها از پیشینه حقوق کشور نمیداند و لذا یکی از اولین آثار خود را به «تاریخ حقوق ایران» اختصاص میدهد. او ضمن احترام و استفاده از اصول لفظی و معنوی موجود در نظام حقوقی، با توجه به اختلافات موجود میان قوانین جدید و قواعد حاکم بر «فقه» و همچنین ضرورت رعایت مصالح اجتماعی در تفسیر قوانین، از دستگاه استدلالی موجود برای رسیدن به نتیجة مطلوب و آیندهگرا -نه هر نتیجهای که حاصل شود- بهرهبرداری میکند. وی از جهت آرا و اندیشه و هم ابزار و منطق استنباطی دارای سبک و سیاق و بلکه اعتقاد مختص به خود است.
او در عرصة حقوق همچون مجتهدی جامع الشرایط، فتوا صادر میکند و در استفاده از فن استدلال و ابزار استنباطی نیز دست به اجتهاد میزند که «فرهنگ عناصرشناسی» به تنهایی خود دلیل روشنی بر این ادعاست.
استاد جعفری لنگرودی، سامانة استدلالی تازهای برای استنباط احکام حقوقی پیشنهاد میکند که حاوی «انکار» برخی از ابزارهای استنباطی فقه سنتی و تأیید و تأکید برخی از ابزارهای فرا اصولی است. اجتهاد شخصی در برخی مسائل حقوقی به ویژه موضوعشناسی و روش استدلالی و استنباطی منحصر به فرد باعث میشود که به حق او را در «تارک علم» دید و او را بنیانگذار نظام حقوقی نوینی نامید آنچنانکه پیوست «مجموعه محشی قانون مدنی» خود گواه روشنی بر این ادعا است.
[1]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، اصول فلسفی حقوق، تهران، گنج دانش، 1331، ص3.
[2]. همان.
[3]. همان، ص17.
[4]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، دائرة المعارف حقوق مدنی و تجارت: حقوق تعهدات، عقود و ایقاعات، تهران، گنج دانش، 1388، ص6.
[5]. همان، ص5.
[7]. همو، فرهنگ عناصرشناسی، تهران، گنج دانش، 1382، ص577.
[8]. این عبارت نشان از تواضع علمی او دارد.
[9]. همان، ص18.
[10]. همو، تاریخ حقوق ایران، کانون معرفت، پیشین، ص18.
[11]. همو، دائرة المعارف حقوقی، ج1، تهران، گنج دانش، 1376، ص21.
[12]. همو، مقدمه عمومی علم حقوق، تهران، گنج دانش، 1382، ص17.
[13]. همو، الفارق، ج5، تهران، گنج دانش، 1384، ص5.
[14]. همو، مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام، تهران، گنج دانش، 1382، دیباچه.
[15]. همو، مقدمه عمومی علم حقوق، پیشین، ص 20و 21.
[16]. همان، ص74و 75.
[17]. همان، ص32.
[18]. همان، ص33.
[19]. همان، ص 28.
[20]. همو، الفارق،، ج4، پیشین، ص5.
[21]. همو، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، پیشین، ص2.
[22]. همان، ص4
[23]. همو، حقوق مدنی وصیت، پیشین، ص3.
[24]. همو، تأثیر اراده در حقوق مدنی، پیشین، ص6.
[25]. همو، دانشنامه حقوقی، ج1، پیشین، ص7.
[26]. همو، فلسفه حقوق مدنی، پیشین، صص 306-313.
[27]. همان، ص324
[28]. همو، دائرة المعارف حقوقی، ج1، پیشین، ص31.
[29]. همو، فلسفه حقوق مدنی، پیشین، ص326.
[30]. همو، دائرهالمعارف حقوقی، ج1، پیشین، ص12.
[31]. همو، ترمینولوژی حقوق، پیشین، ص د
[32]. همو، مجموعه محشی حقوق مدنی، پیشین، ص671.
[33]. همو، حقوق مدنی، رهن - صلح، پیشین، ص الف.
[34]. همو، ترمینولوژی حقوق، پیشین، ص ه.
[35]. همو، تاریخ معتزله، فلسفه فرهنگ اسلام، پیشین، صص3-5.
[36]. همو، ترمینولوژی حقوق، پیشین، ص و.
[37]. همان
[38]. همو، دائرهالمعارف حقوقی، ج1، پیشین، ص1و2
[39]. همان، ص14.
[40]. همان، ص15.
[41]. همان، ج5، ص5.